در کتاب های تاريخ به مسئله پيش از اسلام که بيش از 1300 سال است فقط 37 برگ اختصاص داده شده است. در اين 37 برگ لاطائلات و دروغ هائی نوشته شده که تاريخ دانان را می تواند گيچ کند. بيش از نيمی از اين 37 برگ دارای فرتور (عکس) است که به موضوع مربوط نيست. 37 برگ به تاريخ يک کشور کهنسال خلاصه شده است که مهم ترين تمدن بشری را به جهان عرضه کرده است. به کشوری که اولين امپراتوری باستانی را در روی زمين تشکيل داده است.
در همه برگ های کتاب تاريخ منتشر شده در جمهوری اسلامی منفی و برعليه فرهنگ و پادشاهان ايران است. براساس اين تاريخ تحريفی رژيم همه پادشاهان ضد مردمشان بوده اند و همه شان پول پرست و خسيس بوده اند و همه شان خودخواه و متکبر. اصلا اشاره ای به زرتشت نمی شود.
ماد ها که درسال های پيش از ميلاد مسيح (728-550 پيش از مسيحيت) بوده اند فقط 5 برگ اختصاص داده شده و مدعی است که بخاطر دوستی با ليدی ها و بابلی ها مادها دشمن بيگانه ای نداشته اند. سقوط آنها را به دليل پول پرستی و به دليل آزاری بوده که به مردمشان روا داشته اند.
در باره هخامنشيان (550 تا 330 پيش از ميلاد) که شامل امپراتوری پادشاهانی همانند داريوش بزرگ و کورش بزرگ است بدون اشاره به بزرگی و اهميت اين پادشاهان ريشه نام هخامنشيان را به غلط ارائه میدهد؛ رابطه بين داريوش بزرگ و کورش بزرگ را به غلط اشاره می کند، و به تاريخ جنگ های ليدی ها؛ بابلی ها و ماد ها با غلط های فاحش نگاه می کند و کتاب تاريخ ياد شده پيروزی کوروش بزرگ را به دليل غارت و رسيدن به ثروت قلمداد می کند چيزی در باره منشور آزادی وحقوق بشر مشهور کوروش نمیگويد. اشاره ای به آزادی يهوديان در بابل ندارد. در ضمن اشاره می کند برخی گمان می کنند کوروش بزرگ بوده است ولی مردم ايران چنين فکری نمی کنند. (!!!)
فقط 10 برگ به دوران مهم هخامنشی اختصاص دارد و در آن برگ ها به روابط بين برديا پسر جوانتر کوروش و کمبوجيه برادر بزرگتر و مرگ کوروش به غلط شرح داده می شود. به مرگ برديا هم به دروغ متوسل شده است.
کتاب اشاره می کند تمام فاميل هخامنشی با قصاوت و بدرفتاری به مردمشان حکومت کرده اند (در حاليکه دنيا می داند در ايران برده داری ويا بدرفتاری با مردم هرگز در هيچ گوشه هيج سنگ نگاره ای وجودندارد- در سرتاسر يافته های دوران تاريخ ايران به ويژه آنچه به هخامنشی مربوط است فاقد چنين نمادی است که برده ويا بدرفتاری مرسوم بوده است، بجای آن مشهور است که داريوش و کورش بزرگ بهترين روش مردمداری و مديريت را اداره کرده اند وبه بانوانی که باردار می شدند حقوق های دوران بارداری و حقوق های اضافی داده می شده است).
کتاب اشاره می کند يونانی ها مهمترين همسايه ايران بوده اند درحاليکه ميدانيم به دليل سياست و روش زندگی هخامنشيان از مصر، تا آسيای ميانه و هندوستان و بين دو رود (بين النهرين) مهمترين امپراتوری منطقه ايران بوده است. هرگز به جنگ های بين يونان و ايران اشاره ای ندارد. سقوط هخامنشيان را به دليل اقتدار گرائی پادشاهان و به دليل اينکه هيچکس حق گفتن واژه ای نداشت جز شاه می داند.
دوران سلوکيان بين سالهای 247 تا 330 پيش از ميلاد را در دو برگ شرح می دهد و به اسکندر و جانشينان او که با ايرانی ها آميزش می کنند اشاره ای ندارد. کتاب هرگز به روش اسکندر در استفاده از درايت های افسران ،سربازان ايرانی و فرماندهان ايرانی برای تسلط به شرق اشاره ای ندارد.
دوران پارت ها 247 تا 224 ميلادی در 9 برگ خلاصه شده و مدعی است که فاميل های برجسته ايرانی ياری کردند تا پارتيان بيگانه هائی مثل سلوکيان را از کشور برانند ولی فقط برای بهره برداری های شخصی بوده است. رومی ها را برده دارانی برای لذت های شخصی قلمداد می کند و مسيح را نجات دهنده اين رومی های وحشی با خوی شيطانی. کتاب اشاره دارد مسيح در فلسطينم ظهور می کند و در تمام مدت هرگز به اصليت مسيح که يهودی بوده است اشاره ای ندارد. به نظر کتاب رومی ها که شکنجه گران مسيحی ها محسوب می شوند پس از مدتی مسيحی می شوند. پارتيان به دليل ضعف پادشاهان و به دليل گرسنگی برای رسيدن به قدرت و بدرفتاری سقوط می کنند.
دروان ساسانيان 224 تا 651 ميلادی فقط در 11 برگ شرح داده می شود. کتاب مدعی است اردشير يکم بنيانگذار سلسله ساسانی است و از برای اينکه به زرتشت قول داده بود مذهب را شيوع خواهد داد بنابراين موبدان زرتشتی به او کمک کردند تا پارتيان را براندازد زيرا پارتيان نمی دانستند چطور کشورداری کنند. اردشير را بنيان گذار وهميار بودائی ها و مسيحيان می داند و کسانی که اردشير را پشتيبانی می کردند به دليل استفاده های شخصی بوده است.
رابطه ارمنستان و ايران بسيار بسيار خلاصه است و به جنگ ميان رومی ها و ايرانی ها اشاره ندارد. به مسائل سياسی و مهمر پيدايش مانی و مزدک اشاره ندارد و ساسانيان را به دليل اينکه بسيار ثروتمند شده بودند به مردم ماليات سنگين بسته بودند ولی به مصرف مردم نرسانده بودند انتقاد می کند.
کتاب به نادرستی و به غلط مدعی است ساسانيان به دو بخش اعيان و مردم عادی تقسيم شده بودند. اعيان به آموزش دسترسی داشتند ولی مردم عادی اجازه شرکت در مدارس را نداشتند. هرگز در باره طبقه متوسط که جمعيت بزرگی را تشکيل ميدهد اشاره نمی کنند. به دهقانان که به دست پادشاهان ساسانی برای تنظيم و موازنه زندگی همگانی بوجود آمده بودند اشاره ندارد.
نامه ای جعلی از محمد به منظور دعوت ساسانيان و نپذيرفتن ساسانيان اشاره دارد. در ضمن کتاب اشاره دارد مردم مسلمان که برحق بودند ساسانيان خلافکار و بی هويت را از بين می برند و آزادی، عدالت برای مردم به ارمغان می آورند و مردم به دلخواه خود اسلام می آورند. (!)
کتاب های گوناگونی که در باره 1300 سال تاريخ پيش از اسلام ايران نوشته شده حاکی از چيز ديگری است. يکی از کتاب های باارزش و مهم «تاريخ کمبريج ايران» است که شامل 2600 برگ است و عکسی در آن نيست.
باوجود اين جمهوری اسلامی فقط به مطالبی دسترسی دارد که فقط 17 برگ برای دانش آموز کلاس ششم دراينباره می نويسد که همه اش آگاهی های غلط عمدی و دستکاری های مسخره است که بر ضد ايرانيان و اخلاق ايرانی می باشد. ملا ها ايران و منابعی را که به مذهب و دين آلوده شده را بکار می گيرند تا جامعه ايرانی را دگرگون کنند. در اين راستا بطور سيستماتيک و برنامه ريزی شده فهم و شعور ملی را نابود می کنند و گذشته آبرومند اورا دستکاری می کنند و اسلام وجمهوری اسلامی را يک سيستم ليبرال و قانون اساسی اش را مدرن قلمداد می کنند. منتظر باشيد تا دستان اين فاشيست های اسلامی به ديگر منابع شما برسد.
شدا واثقی دارای مستر تاريخ باستان در باره ايران است و از جمله عضو بنياد آزادگان می باشد. خانم واثقی بطور مرتب در ورلد تريبون مطلب می نويسند. اخيرا بسياری مطالب در همين راستا نوشته اند که همه آن نوشته ها در تارنمای آزادگان، ايران کوئست، و ورلد تريبون موجود است.
No comments:
Post a Comment